حرمت و کرامت مقام انسان ارزشمندترین موضوع در تاریخ است
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۸۰۶۳۸
ایسنا/خراسان رضوی یک پژوهشگر تاریخ ایران و باستان گفت: یکی از مهمترین عواملی که ما را بر دیگر حیوانات برتری میدهد، کرامت انسان است که حلقه مفقوده سعادت بشر به شمار میرود.
کوروش صالحی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: تاریخ جهان سراسر آکنده از رویدادهایی است که در آن بشر قربانی خدایان استحمار، استبداد و استثمار شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی اضافه کرد: در این میان از دیرباز تاکنون انسانهای اندکی بودند که به انسان اندیشیدهاند و برای شان، کرامت و منزلت انسان ارزش قائل شده و به دور از هر زنده باد و مرده باد برای آن نیز کوشیدهاند. فردی از درون تاریکی تاریخ که جز اسارت و بردگی و استثمار و سیه روزی بشر چیزی ثبت نشده است، بر میخیزد و از انسان و کرامت انسان سخن میگوید. بنابراین میتوان کوروش را از معدود انسانهایی دانست که در این راه گام برداشته و مانند ستارهای تابناک بر تارک تاریخ بشر میدرخشد.
این نویسنده افزود: به نظر میرسد تاریخ بشر به دو بخش پیش از صدور منشور کوروش بزرگ و پس از صدور آن تقسیم میشود. درست است که هر اکتشاف مادی بشر مرحله تازهای را برای او به وجود آورده، اما مهمترین موضوع تغییر وضعیت بشر و احترام به منزلت او و اختیار و آزادی برای باورها، روش زندگی، زبان، منش و کردارش بود.
وی با بیان اینکه حرمت و کرامت مقام انسان ارزشمندترین موضوع در تاریخ است، عنوان کرد: یکی از مهمترین عواملی که ما را بر دیگر حیوانات برتری میدهد، همین موضوع است و در واقع حلقه مفقوده سعادت بشر به شمار میرود که تاکنون درگیر آن بوده و برای آن احترام و منزلت، با حکومتهای دیکتاتوری میجنگد و همین احترام به شان انسان است که کوروش بزرگ را سرآمد تمامی پادشاهان میکند.
این پژوهشگر تاریخ ایران و باستان اضافه کرد: ارزش کوروش و منشور او را زمانی به خوبی میتوان درک کرد که کمی قبلتر از او کتیبه آشوربانی پال را بخوانیم. در کتیبه او بر ویرانی شهر شوش، کشتن انسانها، اسارت آنها تاکیده شده است. او با افتخار بیان میکند که شهر را تبدیل به شوره زاری کرده که دیگر از آن صدای انسان و شادی انسان به گوش نخواهد رسید.
وی گفت: توماس جفرسون بنیانگذار قانون آمریکا به نوه خود توصیه اکید کرده است که کتاب سیرت کوروش را حتما بخواند. آزادی، احترام به شان انسان و تساهل و تسامح پایههای اساسی ساخت تمدن هستند و هیچ تمدنی نمیتواند بدون این فاکتورهای مهم ساخته شود.
صالحی تصریح کرد: کتیبه کوروش در سال ۱۸۷۹ در باستانشناسی منطقه بابل توسط هرمزد رسام و قسمت دوم کتیبه توسط ریچارد برگر کشف شد که بخش اول را تکمیل میکرد. کل کتیبه حدود ۴۵ سطر میشود که حدود ۲۰ سطر مخدوش شده و متن به خط میخی نوشته شده است. اکنون خود کتیبه در موزه بریتانیا است که علاقهمندان به تاریخ برای دیدن آن به این کشور سفر میکنند.
وی با بیان اینکه متن کتیبه به بیان وقایع تاریخی میپردازد و فتح بابل را توضیح میدهد، خاطرنشان کرد: در جریان فتح بابل از مردوک، خدای بزرگ بابل نام برده میشود که چگونه کوروش را یافته و او را با پیروزی وارد بابل کرده است. پس از این کوروش خود را معرفی و توضیح میدهد که کیست و چگونه وارد بابل شد و چگونه با مردم رفتار کرد. همچنین اشاره میکند که دستور داده تا معابد ویران شده بازسازی شوند. کوروش انسانهای بسیاری که به اسارت درآمده بودند، آزاد کرد و دستور داد در هر کجا که میپسندند، زندگی کنند.
منشور کوروش نمادی از تساهل و تسامح مذهبی است
این نویسنده بیان کرد: در سال ۱۹۷۱ سازمان ملل، منشور را به ۶ زبان ترجمه و یک نسخه مشابه آن را در سازمان ملل نگهداری میکند. در واقع ارزش این منشور بیشتر از یک کتیبه گلین تاریخی است. این منشور نماد و نشانی از تساهل و تسامح مذهبی است که به انسانها اجازه میدهد آزادانه بیاندیشند، آزادانه انتخاب کنند و آزادانه آن راه را ادامه دهند.
وی ادامه داد: کوروش به عنوان پرستنده اهورامزدا، خدای بابلیها را محترم شمرد و گفت «مردوک مرا به شاهی برگزید». بعضی از مورخان این اقدام کوروش بزرگ را از سر سیاستمداری او میدانند، اما تاریخ ثابت کرده که چه بسیار فرمانروایانی که شهرها را فتح کردند، مردمان آن را کشتند و به اسارت بردند و مردمان را مجبور کردند تا به کیش و آیین آنها درآیند.
صالحی اظهار کرد: اقدام کوروش بزرگ در تساهل و تسامح با مردم نشان از تربیت و آموزش او بود. اخلاق انسانی او فرایند جامعهپذیری ایرانی او نیز بود. اما این منشور برای ما ایرانیان ارزش دیگری نیز دارد. این کتیبه گوشهای از هویت تاریخی ما در سپیده دمانی است که بشر دوره تازه را آغاز میکند و ما با کوروش به عنوان یک ملت متولد میشویم و در ایران چنانکه در سنگ نوشتههای هخامنشی تاکید میشود، سرزمین آریانها شکل میگیرد.
وی تاکید کرد: من تاریخ صدور منشور را به عنوان مبدا تاریخ ایرانی برای تمام ایرانیان پیشنهاد میکنم، اگرچه که تاریخ سکونت، زندگی و اندیشه در ایران به هزارههای دورتر باز میگردد و زرتشت، پیامبر روشناییها ۱۰۰۰ سال پیش از کوروش اصول اندیشیدن و زندگی راستین را به ایرانیان آموزش میداد، اما ما با کوروش به طور مشخص و با هویتی مستقل از دروازه تاریخ عبور میکنیم.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری كرامت انساني کوروش کبیر منشور کوروش تاريخ استانی اجتماعی استانی سیاسی استانی اقتصادی استانی شهرستانها سفر رئیسی به فارس عملیات طوفان الاقصی استانی علمی و آموزشی استانی ورزشی استانی اجتماعی استانی سیاسی استانی اقتصادی استانی شهرستانها تساهل و تسامح کوروش بزرگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۸۰۶۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زنهای غریبه گرفتم
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۲ سالهای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعبالعلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت میکرد و ما مشکل مالی نداشتیم.
مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن میگفت و با حسرت از گذشتهاش یاد میکرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچگاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خالهام ارتباط بسیار صمیمانهای داشتم تا اینکه عاشق پسرخالهام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان میداد و رابطهاش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار میکرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.
هنوز آخرین سال دبیرستان را میگذراندم که روزی مادر و خالهام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری میکردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشهگیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.
پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمیدهم مگر به شرط...با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفتهای مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.
هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. اینگونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار میرفتم و به بخت سیاه خودم میگریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمیرفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحتهای اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.
در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبهای ارتباط دارد و به من خیانت میکند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمیکند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.
با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار میدانستم به گونهای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی میکرد. من هم اهمیتی نمیدادم و دیگر برایم رفتارهایش بیمعنی بود.
روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخالهام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام میدادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.
با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمیخواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانتهای همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت میکردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقهای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخالهام میدانستم.
حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمدهام.
با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسیهای قانونی و مشاورهای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
کد خبر 849327 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایران